مهندس هنگامه حاجی مقصود؛

تاثیر ساماندهی حاشیه نشینی و بافت فرسوده در آرامش و رفاه شهروندی

ایرسا_ ناکارآمدی و معضلات بافت‌ های ناکارآمد و فرسوده شهری از یکسو و از سوی دیگرحاشیه نشینی ، نابرابری های اجتماعی ، وندالیسم و... از جمله مسایل اجتماعی رنج آوری هستند که سلامت اجتماعی و مدیریت شهری را به چالش و هم آوردی جدی طلبیده است .و لزوم مواجه با حقیقت موضوعی و شناخت علل و ریشه یابی و توجه غیر قابل انکار تاثیرات ناشی در ناهنجای های رفتاری و فرهنگی و اجتماعی بر سایر شهروندان دغدغه همگانی میباشد ، مناظر غیراصولی و زننده حاشیه شهر ها و بی نظمی و عدم تقارن بافت فرسوده موجود در متن شهرها توسعه پایدار را با مخاطره جدی مواجه نموده است .

ساماندهی حاشیه نشینان و نوسازی بافت فرسوده میتواند صرف نظر از بهبود و ارتقاء سطح کیفی و برخورداری مستقیم از رفاه اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سلامت نسبی در طیف وسیع از جمعیت قابل توجه شهروند ساکن در مناطق مورد نظر ، موجبات آرامش و امنیت و غیره سایر شهروندان را نیز فراهم و تضمین خواهد کرد . بهبود سبک زندگی در مدیریت شهری میتواند تا حد قابل توجهی فاصله طبقاتی را کاهش داده و موجبات بهبود شاخصه های شهری را باعث گردد . شباهت ها و تفاوت های محسوس و ریشه ای بافت های فرسوده با حاشیه نشینی ؟ چگونگی تبدیل تهدیدات به فرصت ها در آن بافت ها ؟ بهبود وضعیت امنیت و آرامش و سلامت روحی و روانی به جامعه شهری ؟

به طور کلی کاهش کارایی هر پدیده و عدم رسیدگی ، نگهداری و تجدید حیات ، فرسودگی آنرا در پی خواهد داشت . هنگامی که حیات شهری در محدوده ای از شهر ، به هر علتی رو به رکود می گذارد و کوششی جهت رونق آن صورت نمی گیرد ، بافت شهری در روند فرسودگی قرار می گیرد . فرسودگی کالبدی و فرسودگی حیات اجتماعی و اقتصادی بافت ، در یک رابطه متقابل به تشدید یکدیگر کمک کرده و موجب رکود حیات شهری و تنزل شدید کیفیت زندگی می گردد . که نیازمند برنامه ریزی و مداخله هماهنگ به منظور سازماندهی می باشند . فرسودگی در این تعریف ، شامل ساختمانهای کم دوام و ناپایدار ، معابر کم عرض و پلاکهای ریزدانه می باشد .
بافتهایی که در مواقع بروز بلایای طبیعی و غیر طبیعی امکان خدمات رسانی به آنها کمتر بوده و ویژگی های این بافت ها ، تاثیرات مخرب این نوع بلایا را چندین برابر می کند. البته غیر از تعریف فوق ، تعاریف متفاوت دیگری نیز از مفهوم بافت فرسوده در منابع تخصصی تبیین شده است که در پاره ای موارد دارای اختلاف و در برخی مولفه ها دارای اشتراک می باشند. معیارهای زیر را می توان به عنوان مشترکات نظریات مختلف جهت تشخیص و شناخت بافت فرسوده از غیر فرسوده برشمرد :
– فقدان شرایط مطلوب اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، کالبدی و زیست محیطی.
– عدم برخورداری از شبکه دسترسی مناسب و کمبود خدمات و زیرساختهای شهری.
– آسیب پذیری در برابر بلایای طبیعی و سایر بحرانها به دلیل عمر زیاد ساختمانها و ناپایداری ناشی از قدمت یا استفاده از مصالح نامناسب.
– تراکم بلای جمعیت با وجود ریزدانگی بافت و تراکم ساختمانی پائین.
– عدم امکان نوسازی (به سبب فقر مالکین) و عدم وجود انگیزه های سرمایه گذاری.
– میل به مهاجرت و تغییرات مستمر بافت اجتماعی بومی و جایگزینی گروه های ناتوان تر.
– مشکلات حقوقی ساکنان مانند توارث و یا مسائلی مانند وقف.
با تلفیق تعاریف تخصصی و عمومی از مفهوم فرسودگی، می توان به این نتیجه دست یافت که وقتی عملکردهای اصلی بافتهای شهری در زمینه های کالبدی، اجتماعی و اقتصادی دچار ناکارآمدی شوند، این بافتها در روند فرسودگی قرار می گیرند.
حلقه مفقوده
از نظر مهندسی بافت های فرسوده بافت هایی هستند که دارای سازه‌هایی هستن با استحکام ناکافی که می‌بایست ویران‌شان کرد و به جای آنها سازه‌های محکم‌تر ساخت . اما از نظر جامعه شناختی این سازه‌ها برای انسان ساخته شده‌اند ، روابط اجتماعی مابین این سازه‌ها در دانش بشری مولفه‌هایی بسیار پیچیده‌تر از مقایسه قطر میلگرد در سازه‌های قبلی و بعدی است ، روابطی که دستکاری و دوباره‌سازی آن ، نه با ابزارهای در دسترس مدیریت شهری ممکن است و نه اساسا در کوتاه‌مدت میسر خواهد بود . نکته این است که اگرچه در این با‌فت‌ها سازه‌ها و ساختمان‌ها فرسوده هستند، اما روابط انسانی قطعا بسیار مستحکم ، پایدار و دیرپاست . به واقع ، هرچه در بافت‌های جدید شهر رابطه درونی جامعه انسانی خام، ناپایدار و از هم گسسته است ، در بافت‌های قدیمی وضعیت برعکس بوده و با جلوه‌هایی در هم تنیده‌تر و هم افزاتر از تعاملات انسانی روبه‌رو می‌شویم .

در بافت‌هایی که امروزه به فرسودگی می‌خوانند ، خانواده به یمن سایه بزرگترها ، قوام و حرمت دارد و ته مانده‌ای از حیا و غیرت همچنان برجاست تا صدای شوهر بر همسرش بلند نشود و متارکه ، واژه غریبی انگاشته می‌شود . احوالپرسی ، نقل پاتوق‌های محله است و اهالی کمتر پیش می‌آید که در دعای صبح و ظهر و مغرب ، جز سلامتی و آبرومندی در طلب و حسرت چیز دیگری باشند
حاشیه نشینی سبکی از زیستن با ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی خاص که قابل تعریف به شیوه های رایج زندگی شهری و روستائی نبوده و در بافت فیزیکی معین خود ساخته با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی میکنند . این افراد از حالت مولد گذشته خود خارج و به صورت مازاد نیروی انسانی در محلات حاشیه ای شهرها در کنار خیل مهاجرین سکنی گزیده اند آنان که عمدتاً با مشکلات اقتصادی و به امید فردای بهتر و به شکل نیروی انسانی و مازاد از روستاهها و شهرهای کوچک در این منطقه جذب شده اند . در هنگام تهیه آمار و مشارکت های عمومی و ملی ، جمعیتی بالغ بر نیمی از جمعیت شهرها را بخود اختصاص داده و دارای پایگاه اجتماعی – اقتصادی قابل توجهی را از اکثریت مردم شهر متعلق هستند . به عبارت دیگر حاشیه نشین ، شهروندی ست که جذب نظام اجتماعی نگردیده است . حاشیه نشینان شهری یا گتوهها ( Getto ) معمولاً از مجموع اقلیتهای پدیده گتوی مذهبی یا قومی یا زبانی هستند که بوسیله موانع اقتصادی ، فرهنگی ، فیریکی و انسانی از متن اصلی شهرها فاصله گرفته و از بقیه بخشهای شهری جدا شده اند . اصلی ترین شاخصه این بافت استفاده از مصالح ارزان و کم دوام یا بی دوام در ساخت و سازهای غیر اصولی و غیرقانونی تشکیل شده و دارای خانه هایی ویران و فرسوده و غیر ایمن را شامل میشود . در آنجا فرهنگ فقرکاملاً غلبه دارد و همواره شاهد افزایش و جایگزینی توده های کم درآمد در آن مناطق هستیم .

نویسنده هنگامه حاجی مقصود