معاون نظارت و پایش اداره‌کل حفاظت محیط زیست استان کرمانشاه، با اشاره به ورود یک توده گردوغبار به استان گفت: آلودگی شدید، هوای شهر کرمانشاه را در وضعیت بحران قرار داد.

رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان کرمانشاه از شناسایی روستاهای هدف گردشگری رویداد بین‌المللی «کرمانشاه 2020 » خبر داد.

رئیس اتاق بازرگانی استان کرمانشاه از رشد قابل توجه بازار سرمایه طی چند وقت اخیر و تاثیر آن در تامین نقدینگی مورد نیاز واحدهای تولیدی کشور یاد کرد و گفت: متاسفانه واحدهای تولیدی کرمانشاه از جهش شگفت‌انگیزی که در بورس داشته‌ایم، کمترین بهره را برده‌اند.

سرپرست مدیریت زراعت سازمان جهاد کشاورزی استان کرمانشاه از آغاز برداشت کلزا از مزارع استان خبر داد.

ایرسا_ مدیر کل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای استان کرمانشاه گفت: با توجه به بازگشایی مجدد مرز شوشمی روزانه حدود 500 کامیون به این پایانه مرزی مراجعه می‌کند.

رییس جمهور نسبت به بازگشایی مدارس در مناطق سفید اظهار امیدواری کرد.

سه پاسدار انقلاب اسلامی امروز سه‌شنبه در منطقه عمومی دیواندره حین درگیری با ضد انقلاب به شهادت رسیدند.

معاون اول رییس جمهوری با اشاره به تلاش برخی سودجویان و دلال‌ها برای تصاحب سهام عدالت مردم، گفت: فروش سهام عدالت به صورت وکالتی قانونی نیست و نباید اجازه دهیم که عده‌ای دلال و سودجو از سهام عدالت مردم سوء استفاده کنند و مردم نیز جز از مسیر و روش‌هایی که دولت اعلام می‌کند برای آزادسازی و فروش سهام عدالت خود اقدام نکنند.

دادستان عمومی و انقلاب استان کرمانشاه بااشاره به اهمیت ازدواج در دین اسلام، اظهار کرد: ازدواج از امور مستحب مورد تاکید در دین مبین اسلام بوده و احادیث متعددی از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت بزرگوار آن حضرت در رابطه با ترغیب و تشویق به ازدواج و مذمت ترک آن بیان شده است.

این روزها دلم برای بوسه ای تنگ می شود.

تقدیم؛ ‌به روح خواهر خلد آشیانم خانم‌فاطمه شیبانی. ای فلک‌ آهسته ران سر منزل مقصود علیست. این سر لطیف حضرت حکیم‌ قدیم بود بر کلیه ذرات کائنات که قاب الست وازل و ابد را در نوردید و کعبه را در محضرش شاگردی ابجد خوان کرد و انگشت اشارتش قبله ی نیایشگرانش نمودش.

?دلتنگم? دلتنگ روز هایی که همه چی خوب بود. دلتنگ گذشته ای هستم که همه چی بدون مرز تعیین شده بود. دیدن عزیزانم و به آغوش کشیدن آنها.. دلتنگم،?برای سفره های پر از مهمان. خونه های پر از سرو صدای بچه های فامیل.. دلتنگ بیرون رفتن های ساده... دست دادن های صمیمانه... روزهای از دست رفته ای که قدر آن را ندانستم...داشته هایی که برایم تکراری شده بود..

ایرسا_ در حال و هوای کودکی خود غرق بودیم. بازیهای کودکانه..دعواهای کودکانه‌. قهر قهر میکردیم تا قیامت ولی اون قیامت یک ساعت هم نمیشد. صبح های زیبای کودکیم با بوی نان داغ و تازه ی مادرم از خواب بیدار میشدم.

ایرسا_ از بدو تولد او را به پدرش دادن.فریدون را میگویم ..هم پسر عموی من بود و هم همسر خواهرم.‌ به دلیل اختلافات خانوادگی پدر و مادرش از هم جدا شدند و فریدون بعد از به دنیا آمدنش به پدرش دادن تا مبادا مادرش بخواهد به او شیر بدهد دلبسته او شود..و به این دلیل بدون خوردن یه قطره از شیر مادر اورا به پدرش تحویل دادن..هر جوری بود با سختی بزرگ شد و به سنی رسید که دیگه میتونست ازدواج کنه و به خواستگاری خواهرم آمد‌.